سلام و سپاس به دوستان عزیز نوجوان یه شعر دیگه اماده کردم لطفا نظر یادتون نره منتظر نظرات شما عزیزانیم
ریختم با نوجوانی باز طرح زندگانی
تا مگر پیرانه سر از سر بگیرم نوجوانی
آری آری نوجوانی می توان از سر گرفتن
گرتوان با نوجوانان ریخت،طرح زندگانی
گرچه دانم آسمان کردت بلای جان ولیکن
من به جان خواهم ترا عشق ای بلای آسمانی
ناله ی نای دلم گوش سیه چشمان نوازد
کاین پریشان موغزالان را بسی کردم شبانی
گوش بر زنگ صدای کودکانم تا چه باشد
کاروان گم کرده را بانگ درای کاروانی
زندگانی گرکسی بی عشق خواهد من نخواهم
راستی بی عشق زندان است بر من زندگانی
گر حیات جاودان بی عشق باشد مرگ باشد
لیک مرگ عاشقان باشد جیات جاودانی
شهریارا سیل اشکم را روان می خواهم و بس
تا مگر طبعم زسیل اشکم آموزد روانی
لطفا نظر یـــــــــــــــــــادتو نره
:: برچسبها:
امروز جمعه22شهریور1392,